Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 216 (7572 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
radio waves
U
امواج رادیویی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
homing
U
روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
beacon
U
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
beacons
U
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
back scattering
U
توزیع معکوس امواج رادیویی
back scattering
U
پخش معکوس امواج رادیویی
coastal refraction
U
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
coastal refraction
U
تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
homing device
U
رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
influence mine
U
مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
low frequency
U
امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
radio interference
U
تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
radio control
U
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
sweep jamming
U
امواج سیار پارازیت رادیویی
wave front
U
جبهه امواج رادیویی
CB
U
مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
Other Matches
cone of silence
U
مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
confusion reflector
U
وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
modulation
U
سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
modulates
U
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulate
U
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating
U
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
radiation scattering
U
انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
emission control
U
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
radio button
U
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
radiological monitoring
U
ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
trapping
U
اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
radioing
U
رادیویی
radio
U
رادیویی
radioed
U
رادیویی
radios
U
رادیویی
broadcasting
U
رادیویی
ground swell
U
امواج
radiophoto
U
عکاسی رادیویی
play by play
U
پخش رادیویی
radiophotograph
U
عکس رادیویی
r.f.
U
بسامد رادیویی
radio silence
U
سکوت رادیویی
radiographic
U
عکس رادیویی
receiving set
U
گیرنده رادیویی
radiometeorograph
U
هوانگار رادیویی
hertzian wave
U
موج رادیویی
wave
U
موج رادیویی
listening silence
U
سکوت رادیویی
radio wave
U
موج رادیویی
radiographic
U
مخابرات رادیویی
radmail
U
پست رادیویی
phototelegraphy
U
عکاسی رادیویی
call sign
U
معرف رادیویی
call signs
U
معرف رادیویی
radio beacon
U
بیکن رادیویی
metal locator
U
فلزیاب رادیویی
electronic locator
U
فلزیاب رادیویی
radio horizon
U
افق رادیویی
radio match
U
رویارویی رادیویی
radio interference
U
پارازیت رادیویی
radio alimeter
U
فرازیاب رادیویی
radio link
U
پیوند رادیویی
radio receiver
U
گیرنده رادیویی
radio broadcasting
U
پخش رادیویی
radio metal locator
U
فلزیاب رادیویی
radio call sign
U
معرف رادیویی
telephoto
U
عکاسی رادیویی
radio sextant
U
سکستانت رادیویی
radio frequencies
U
فرکانسهای رادیویی
radio ferquency
U
بسامد رادیویی
radio dicipline
U
انضباط رادیویی
radio detection
U
اکتشاف رادیویی
radio control
U
فرمان رادیویی
radio compass
U
قطبنمای رادیویی
radio frequency
U
فرکانس رادیویی
radio navigation
U
ناوبری رادیویی
waved
U
موج رادیویی
facsimile
U
عکس رادیویی
telephotography
U
عکاسی رادیویی
facsimiles
U
عکاسی رادیویی
facsimiles
U
عکس رادیویی
radio telescope
U
تلسکوپ رادیویی
compere
U
مجریبرنامهتلویزیونییا رادیویی
radio telescopes
U
تلسکوپ رادیویی
wirephoto
U
عکاسی رادیویی
receiver
U
گیرنده رادیویی
facsimile
U
عکاسی رادیویی
faxing
U
عکاسی رادیویی
waves
U
موج رادیویی
waving
U
موج رادیویی
space radiation
U
تشعشع رادیویی
fax
U
عکاسی رادیویی
faxed
U
عکاسی رادیویی
faxes
U
عکاسی رادیویی
transmitters
U
فرستنده رادیویی
receivers
U
گیرنده رادیویی
transmitter
U
فرستنده رادیویی
electromagnetic waves
U
امواج الکترومغناطیسی
incoherent waves
U
امواج همدوس
oscilloscope
U
اشکارسازی امواج
emissions
U
انتشار امواج
hertzian waves
U
امواج هرتز
wander wave
U
امواج سیار
emission
U
انتشار امواج
crashing waves
U
امواج خروشان
gravitational waves
U
امواج جاذبه
gravity waves
U
امواج ثقلی
electromagnetic waves
U
امواج الکترومگنتیک
gravitational waves
U
امواج گرانشی
pulse
U
امواج ضربانی
spoondrift
U
ترشح امواج
tosser
U
دستخوش امواج
ground waves
U
امواج زمینی
reverberations
U
برگشت امواج
thermal waves
U
امواج گرمایی
the waves of the sea
U
امواج دریا
tidal waves
U
امواج جزرومدی
interference
U
تداخل امواج
pulsing
U
ضربان امواج
transient wave
U
امواج سیار
pulsed
U
امواج ضربانی
reverberation
U
برگشت امواج
brain waves
U
امواج مغزی
sky wave
U
امواج اسمانی
radioed
U
پیام رادیویی فرستادن
skip zone
U
منطقه کور رادیویی
radioing
U
پیام رادیویی فرستادن
rawinsonde
U
جهت یاب رادیویی
radios
U
پیام رادیویی فرستادن
radiotelegraph
U
تلگراف رادیویی کردن
net call sign
U
معرف رادیویی شبکه
spotter
U
کمک مفسر رادیویی
telemetry
U
مسافت سنجی رادیویی
radiotelegraphic
U
تلگراف رادیویی کردن
groundwave
U
موجهای رادیویی زمینی
radio
U
پیام رادیویی فرستادن
play by play
U
پخش رادیویی مسابقه
radio call sign
U
معرف ایستگاه رادیویی
high power radio station
U
ایستگاه رادیویی بزرگ
radio astronomy
U
اختر شناسی رادیویی
direction finder
U
جهت یاب رادیویی
tactical call sign
U
معرف رادیویی تاکتیکی
radio approach
U
دستگاه تقرب رادیویی
radio frequency transformer
U
مبدل بسامد رادیویی
radio frequency interference
U
تداخل فرکانس رادیویی
broadcasting station
U
ایستگاه رادیویی فرستنده
radiographs
U
پوتونگار عکس رادیویی
radiograph
U
پوتونگار عکس رادیویی
wave band
U
دسته امواج رادیو
interference area
U
ناحیه ی تداخل امواج
radio sextant
U
گیرنده امواج کیهانی
interference zone
U
ناحیه ی تداخل امواج
the waves beats or the shore
U
امواج به ساحل می کوبد
the wares beat the shore
U
خوردن امواج به ساحل
propagation
U
پخش امواج یا اعلامیه
high freqyency aerial
آنتن امواج بلند
echoed
U
برگشت امواج رادار
hertzian wave
U
امواج هرتز hertz
reverberations
U
برگشت دادن امواج
echoing
U
برگشت امواج رادار
echoes
U
برگشت امواج رادار
reverberation
U
برگشت دادن امواج
conical scanning
U
انتشار مخروطی امواج
echo
U
برگشت امواج رادار
conical scanning
U
ردیابی امواج به طورمخروطی
bleeding
U
باند تداخل امواج
pulsing
U
پرتاب امواج انرژی
attenuation
U
افت قدرت امواج
tidal wave
U
امواج جذر و مدی
airwave
U
امواج رادیو و تلویزیون
diathermy interference
U
تداخل امواج دیاترمی
twin sideband
U
ارتباط رادیویی دو باندی یا دوعنصری
rf
U
Frequency Radio فرکانس رادیویی
radio frequency amplifier
U
فزون ساز بسامد رادیویی
high frequency radio station
U
ایستگاه رادیویی فرکانس بالا
r f power supply
U
منبع توان بسامد رادیویی
radmail
U
وسیله ارسال پیام رادیویی
screenwriter
U
نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
screenwriters
U
نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
garbage
U
واسط رادیویی از کانالهای مجاور
radio range station
U
ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
screenplays
U
نمایشنامه رادیویی وسینمایی یاتلویزیونی
screenplay
U
نمایشنامه رادیویی وسینمایی یاتلویزیونی
assault waves
U
امواج هجومی نفرات و وسایل
radar imagery
U
عکاسی به وسیله امواج رادار
altitude delay
U
افت ارتفاع امواج رادار
beam width
U
عرض ستون امواج رادار
emitter
U
منتشر کننده پس دهنده امواج
convergence zone
U
منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
radio navigation
U
ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
cynometer
U
دستگاه اندازه گیری امواج
surface reverbration
U
امواج برگشتی سطحی رادار
beach foam
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
wave period
U
زمان تناوب امواج دریا
spume
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
awash
U
سرگردان بر روی امواج دریا
inductive interference voltage
U
ولتاژ تداخل امواج القائی
sea foam
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
ocean foam
U
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
homing mine
U
مین حساس به انعکاس امواج
numbered wave
U
امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
oscillograph
U
دستگاه ثبت نوسان امواج
oscillation
U
تفکیک امواج اشکار سازی
oscillations
U
تفکیک امواج اشکار سازی
oscillator
U
تفکیک کننده امواج اشکارساز
oscilloscope
U
دستگاه نشان دهنده امواج
radiograph
U
پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
fades
U
از سیگنال رادیویی یا لکتریکی کم توان تر شدن
station break
U
وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
maintain watch
U
مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
phototelegraphyt
U
مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
fade
U
از سیگنال رادیویی یا لکتریکی کم توان تر شدن
radiographs
U
پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
high frequency radio direction finding
U
جهت یابی رادیویی فرکانس بالا
balloon reflector
U
بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
angstrom
U
واحد اندازه گیری طول امواج
carrier wave
U
موج حامل امواج رادار یا بی سیم
carrier frequency
U
فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
operating signal
U
چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
emissions
U
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
Recent search history
Forum search
2
interfereometry
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com